تقدیم به همه سربداران راه حقیقت و فضیلت
و تقدیم به دوشیزه اورلئان، ژاندارک
در میان قیل وقال، در میان همهمه، کورسوی صدایی می آیدم به گوش
ای نابخردان، آدمکان صورتک به دست، لحظه ای خموش
ای جنود تاریکی، مسلط بر زمین و زمان، لحظه ای امان
آری آری میشنوم و مینگرم از دور، چه هراس انگیز، دهشتناک
ددان، عدالت را به مسلخ ظلمت میبرند، مصلوب
دژخیمان، صداقت را به قربانگاه میبرند، مسلول
زورمندان و زرمندان و مزوران، انسان را به پرتگاه هول انگیز حیوان میکشانند، مغلول
نزدیکتر میروم، نه نه باور نمیکنم، خویشاوندم، خواهرم ژاندارک
دین فروشان بی دین، مومنان بی ایمان
مومنی را به جرم بی ایمانی به زنجیر کشیده اند
و هیمه هایی از جهل، تعصب، آز و شهوت مهیا کرده اند
رهایش کنید، فریاد میزنم، پرخاش میکنم
اما راه به سویی نمیبرم، مستاصلم
ابلیس با تلبیس غاصب ملکوت زمین
ناظر و صبور خدا، حاکم ملکوت آسمان و زمین
آتش شعله میکشد، من نعره میزنم
ابلیس خنده میکند، مسیح سکوت میکند
آتش شعله میکشد، من زانو میزنم
مریم گریه میکند، خدا نگاه میکند
ژاندارک صدا میزند:
"عیسی مقدس ، عیسی مقدس ، عیسی مقدس"
ژاندارک میرود، من میمانم،با ابلیس، ستم، تاریکی، مغبون
اما، باور دارم و میدانم
مسیح می آید، من با اویم، با خدا، عدل، نور، مسرور
آری آری ایمان دارم، به غروب خورشید ظلمت
به طلوع خورشید انسانیت، به غیب
به پایان این فصل سرد...
پس نوشت: شاید مطرح کردن مفاهیمی مثل " عدالت و ظلمت و پاکی و تقوا و کلا گزاره های ارزشی" نوعی کلیشه گرایی و کلی گویی و شعار گونه و آرمانگرایی محسوب بشن ولی برام مهم نیست که چه برچسبی به عقاید و افکارم میخوره، این مهمه که تشخیص دادم که نیاز امروز انسان امروز، همین رجوع به مفاهیم اخلاقی هست که الان متاسفانه بشر جدید از بابت کمرنگ شدن اونها خیلی رنج میبره، و یکی دیگه هم "منجی گرایی" منطقی و عقلانی که مورد هجمه و حمله خیل عظیمی از دین ناباوران هست در این مورد هم سعی دارم زیاد کار بکنم. در پایان از همه دوستان بابت تشویق ها و دلگرمی ها تشکر میکنم.