توحید(3)
توحید تاریخی: توحید که ضد شرک و نفی کننده زیربنای اعتقادی شرک است، عاملی است که یک نقش نیرومند و ریشه ای و انقلابی تاریخی داشته است و توجیه کننده وحدت تاریخی، وحدت نژادی ، ذاتی و طبقاتی در سرگذشت انسان است و عقیده ای است که علی رغم همه نیروهایی که انشعاب و تفرقه تاریخی ایجاد میکنند، میکوشد تا در تاریخ انسان، وحدت انسانی یا توحید تاریخی را تحقق بخشد، وحرکت نهایی و تکاملی تاریخی را به سوی نابودی قطعی همه مرزها و حدها و فاصله ها و درجه ها و تضادها و در نتیجه، تحقق یگانگی همه جانبه در سرنوشت تاریخی و تقدیر نهایی انسان را نوید میدهد.
بعد چهارم توحید، به معنای زیربنای اخلاق و مساله ارزش ها : توحید از فردی که در هوا معلق است، یک انسان میسازد که بر دیواری تکیه میکند که همه وجود بر آن تکیه دارد! و چنین کسی که چنین تکیه گاهی در وجود پیدا میکند، مسلما با هیچ بادی، با هیچ سیلی، با هیچ تازیانه ای، با هیچ خطری، با هیچ تهدیدی، تکان نمیخورد. انسانی که در زندگی معلق است و تکیه گاه ندارد و به پوسیده ها و حشیش ها، توسل میجوید، آدمی است ترسان، لرزان و ضعیف که باید به هرجایی متوسل بشود، توسل به آن ریسمان زندگی که همه وجود را شیرازه بندی کرده، انسان را یک کوهی میکند که دیگران به آن تکیه کنند، نه کاهی که رقصان در دست هر نسیم و هر تندبادی است و به هر حال باید به یک جایی تکیه بکند، که اگر نکند، نیست. و این است که توحید ملاک ارزشهای انسانی میشود. در این بعد توحید به عنوان عاملی مطرح است که انسان را "دزالینه" میکند، در روزگاری که خطر "الینه شدن" انسان بیش از هر هنگام وجود دارد، توحید عامل دزالینه کردن انسان و عامل بازگرداندن انسان به خویشتن انسانی و سالم و بزرگ و متعالی و خدائیش است.
م.آثار 16، ص 232، 147
معلم شهید دکتر علی شریعتی