شهادت
شهادت، حضور در صحنه حق و باطل همیشه تاریخ است.شهادت نه یک باختن که یک انتخاب است،انتخابی که در آن مجاهد با قربانی کردن خویش در آستانه معبد آزادی و محراب عشق پیروز میشود.
در فرهنگ ما شهادت مرگی نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند. شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب میکند! شهادت (بر خلاف تاریخ های دیگر که حادثه است و درگیری است و مرگ تحمیل شده بر قهرمان است و تراژدی) در فرهنگ ما یک " درجه " است،وسیله نیست خود هدف است، اصالت است. خود، یک تکامل ، یک علو است.خود یک مسئولیت بزرگ است.خود، یک راه میانبر به طرف صعود به قله معراج بشریت است و خود یک فرهنگ است.
در همه قرن ها و عصرها، هنگامی که پیروان یک ایمانی، و یک اعتقادی قدرت دارند، با جهاد، عزتشان و حیاتشان را تضمین میکنند، و وقتی به ضعف دچار شدند و همه امکانات مبارزه را از آنان گرفتند، با شهادت، حیات و حرکت و زندگی و ایمان و عزت و آینده و تاریخ خودشان را تضمین میکنند، که، شهادت دعوتی است به همه عصرها و به همه نسل ها، که: اگر میتوانی بمیران و اگر نمیتوانی بمیر!
شهادت جنگ نیست، رسالت است.سلاح نیست، پیام است.کلمه تیست که با خون تلفظ میشود! خیانت را نابود نمیکند! اما تابش نوری است،در ظلمت عام، که فضا را روشن میکند و خیانت را نشان میدهد! جلادی در نیمه شب، تسبیح گویان، به نام یک "امام" نزدیک میشود، مردم برای اقتدای به او برخواسته اند تا در پی اش صف کشند.شهید ناگهان شمع را در جمع بر میافروزد.همین!
شهادت در فلسفه انسانشناسی ما نیز مفهوم ویژه ای دارد. خلقت آدمی که متشکل از" شیطان-الله " است، انسانی که ترکیب "لجن و روح خدا"ست، ترکیبی از پست ترین پست و عالی ترین علو است. در چنین ترکیبی، مذهب و احکام مذهبی، عبادات، احکام، خیرات، خدمات، علم، اینها کوشش ها و تمرین هایی اند که انسان میکند، تا بودن پست خویش را به نفع بودن بالایش، نیمه لجنی و شیطانی خویش را به سود نیمه خدایی و روحانی خودش تضعیف کند. اما شهادت عبارت است از عملی که یک انسان ناگهان، به شکل انقلابی، "بودن پست خویش" را در آتش یک عشق و یک ایمان می افکند و یکپارچه خدایی و یکپارچه نور و اهورایی میشود.
م.آثار 19 .ص 205.192.195.188.194
معلم شهید دکتر علی شریعتی
* برای گوش دادن به موسیقی وبلاگ از اینترنت اکسپلورر استفاده کنید.