عصمت
عصمت به این معنی است که رهبر مردم، رهبر جامعه، کسی که سرنوشت مردم به دست اوست و رهبری ایمان مردم با او، باید فاسد و خائن، ضعیف و ترسو و سازشکار نباشد، هرگز گرد پلیدی نگردد و عصمت به این معنی مشتی محکم است به دهان هر کسی که ادعای حکومت اسلامی دارد، ولی ضعیف و پلید و فاسد و خیانتکار است.
اعتقاد شیعه به عصمت، همواره این اقلیت را وامی داشت که در یک "عصمت اجتماعی و فکری" از تماس و آلودگی با قدرت های آلوده محفوظ بماند.در تاریخ اسلام عصمت ضربه ای بود دائمی، که همه خلفا و وابستگان خلفا که خود را جانشینان پیامبر اسلام می دانستند و مانند هر حاکم یونان و رم و شرق و غرب بر مردم حکومت می کردند، رسوا و محکوم سازد، و هرگز قابل تحمل و پذیرش نباشد،عصمت و اعتقاد به عصمت یک پرده ای بود بین توده مردم و حکومت هایی که می خواستند بنام دین بهره کشی کنند.عصمت یعنی اعتقاد به پاکی و تقوای رهبران فکری و اجتماعی، پیشوایان مسئول ایمان، علم و حکومت مردم، یعنی نفی حکومت خائن، نفی پیروی از عالم ناپاک، روحانی نادرست و وابسته به دستگاههای خلافت.اما در تشیع صفوی عصمت یعنی ذات مخصوص و صفت استثنایی خاص موجودات غیبی که از نوع انسان خاکی نیستند و لغزش و خطا نمی توانند بکنند و اعتقاد به این که آن چهارده تن چنین ذاتهایی بودند، یعنی اثبات طبیعی بودن حکومت خائن، قبول عالم ناپاک و روحانی منحرف و وابسته ظلمه، چون این ها که "معصوم" نیستند! م.آثار.29-67
معلم شهید دکتر علی شریعتی