زن در نظام جاهلیت(2)
وجدان جامعه قبایلی عرب همه ارزشهای انسانی را به پسر اختصاص می داد و دختر را فاقد هر گونه فضیلت و اصالت بشری می شمرد؛پسر نه تنها عامل کسب ثروت و دستیار پدر و حامی خانواده و در جنگهای قبایلی افتخار آفرین پدر و خاندان و قبیله بود، وارث همه مفاخر اجدادی و حامل ارزشهای نژادی و ادامه موجودیت اجتماعی و معنوی خانواده و صاحب نام نگاهدارنده کانون و روشن دارنده چراغ پس از مرگ پدر بود؛ چه دختر عائله (سربار) است و اثاثیه جاندار خانه پدر و بعد هم که ازدواج کرد، شخصیتش در خانواده بیگانه حل می شود و می شود اثاث خانه دیگری که حتی نام خانواده اش را هم نگاه نمی تواند داشت و فرزندانش متعلق به بیگانه و صاحب نام، نژاد و عنوان بیگانه. این است که پسر هم قدرت مادی و سرمایه اقتصادی و دستیار اجتماعی و همرزم نظامی پدر است و هم زینت حیات و حیثیت و شهرت و ارج و اعتبار معنوی وی و پشتوانه اصالت خانواده و تضمین کننده بقا و اقتدار آینده آن و دختر هیچ! چندان ضعیف است که همیشه باید مورد حمایت قرار گیرد و هنگام حمله، همچون لنگه کفشی که با نخی به پای مرغی می بندند ،جنگجو را از پرواز سبکبال و یورش سبکبال برفراز خیمه ها و قله های دشمن مانع میشود و هنگام دفاع ،همیشه در خطر آنست که که به اسارت دشمن رود و لحظه ای غفلت یا ضعف،برای همیشه داغ ننگی را بر پیشانی جوانمردان قبیله بنهد و در صلح هم همیشه باید دل غیرتمندان خانواده بر او بلرزد که باعث خجالتی نشود و پس از این همه رنج و زحمت و خرج و دلهره ، آخرش هم طعمه دیگران است و مزرعه ای که بیگانه در آن می کارد و می درود! این است که بهترین راه حل طبیعتا جز این نیست که تا در دامن مادر آمد به دست مرگش بسپارند ودر کودکی ،عروسش کنند و "گور" سرد را به دامادی خود بخوانند!...
معلم شهید دکتر علی شریعتی
برگرفته از کتاب "زن"