سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مذهب عشق

مریم مقدس

پس از سکوتی طولانی نخستین سروده ام را تقدیم میکنم به تمام دختران حوا،و همچنین به مریم مادر مسیح، برگزیده خدا.
ای مریم مقدس، تو را میخوانم
ای پاک تر از پاکی
ای حامل کلمه الهی
ای همسر پدر، ای مادر پسر
ای مونس روح خدا، ای همدم زکریا
 تو را میخوانم.
از دوزخ زمین با محنت تمکین
از ماوای فریب با حرمانی عظیم
از برزخ تردید با سقوطی قریب
از زندانی وسیع با آزادیی غریب
از جنت جهالت با غفلتی عمیق
از آفت بلاهت با معصیت عجین
تو را میخوانم.
ای باکره مقدس،
ای مظهر عشق ، ای تجلی تقوا
ای اله ی عفاف و حیا
ای رب النوع عبادت و صداقت
تو را میخوانم.
عاصی، از خداوندان زمین و زمان
تسلیم، به خدای زمان و زمین
زخمی، از تیغ تیز نادانی
امیدوار، به پایان این شب ظلمانی
رنجور، از این حجاب های نفسانی
منتظر، به آمدن آن کلمه رحمانی
تو را میخوانم ای قدیس روحانی
دریاب این انسان حیوانی

پس نوشت: در ابتدا باید بگم که محتوا کمی متاثر از ترمینولوژی مسیحی است و امیدوارم از این بابت برای دوستان شائبه ای پیش نیاید. مدتی است که لئون عزیز به علت مشغله های فراوان مجال حضور و قلم فرسایی ندارد و از این بابت من هم کمی دلگیر هستم ولی با عنایت خداوند در آستانه سومین سال فعالیت "مذهب عشق" قصد دارم که تا انتشار کامل افکار و اندیشه های توحیدی معلم کبیر انقلاب به کار خود ادامه دهم و از همه دوستانی که در این مدت حامی و مشوق من بوده اند نهایت امتنان و کمال تشکر را دارم.


+ نوشته شده در دوشنبه 90/6/28ساعت 2:15 عصر توسط سهیل نظرات ( ) |


تثلیث(زر و زور و تزویر)(1)

تعریف علمی و رایج تثلیث، سه خدایی است. تثلیث یعنی سه طاغوت غاسق، نافث، حاسد. در شرک تثلیث، قابیل "جلاد" است که در سه چهره پدیدار میشود و بر مردم (فرزندان هابیل "شهید") حکومت میراند. قابیل یکی است و فرعون و بلعم باعورا و قارون سه جلوه این یک، نه سه "تن"، سه "چهره". و عجبا که همه تثلیث های تاریخ اینچنین است.
تثلیث، این مثلث شومی که همه پیامبران و عدالتخواهان و شهیدان بشریت در آن مدفونند،طلسم شومی که همچون یوغ اسارت، بر گردن خلق افتاده است و بندگان خدای جهان را به بند بندگی "خداوندان جامعه" آورده است. طلسمی سه بر! سه شریک یک "شرکت" : اولی سر خلق را به بند آورده و دومی، جیبش را خالی کرده است و سومی( شریک هر دو)، در سیمای روحانی و به زبانی آسمانی، در گوشش زمزمه کرده است که: صبر کن برادر دینی ام، دنیا را به اهلش واگذار،گرسنگیت را سرمایه بخشش گناهانت کن... و این سه همدست و هم داستان یکدیگر،قابیل در سه نقاب، سه خدای همیشگی تثلیث، در جامه کفر یا اسلام، شرک یا توحید، حاکم بر "سرشت" و "سرنوشت" خلق همیشه و همه جا (به نام دین) بر پهنه زمین در طول زمان، این سه طاغوت، سه چهره قابیل اند.
م. آثار 6- ص 8-205-202
معلم شهید دکتر علی شریعتی


+ نوشته شده در چهارشنبه 90/6/23ساعت 4:45 عصر توسط سهیل نظرات ( ) |


پروتستانتیسم

عبارتست از: "مسیحیت اسلامیزه" ، یعنی مسیحیتی که در اثر آشنایی با بینش اسلامی، تفکر و تلقی جهانی و جهانبینی اسلامی را گرفته ولی مسیحی مانده است، مانند اینکه امروز بسیار کسان هستند که مسلمانند و به اروپا میروند و در آنجا تحصیلات جدید میکنند و بینش اروپایی و بینش علمی جدید میگیرند، اما در عین حال مذهبشان را حفظ میکنند ولی با تلقی مدرن اروپایی مذهبشان را تحلیل میکنند. در اروپا مذهب کاتولیک در اثر آشنایی با جامعه اسلامی اسلامیزه شد. یعنی با بیداریهایی که جامعه اسلامی به این گروه روشنفکر میدهد، این گروه روشنفکر پروتست و اعتراض میکند علیه نظام منحط مذهبی حاکم بر خودشان. وقتی کاتولیک جهانگرایی را از اسلام میگیرد، پروتستانتیسم میشود. و به پروتستانتیسم به قول ماکس وبر عامل رشد و تحول جامعه اروپا بوده و عاملی جهت تغییر جهانبینی و تغییر مذهب بوده است.
در جنگهای صلیبی، اسلامیزه شدن مسیحیت، پروتستانتیسم را بوجود می آورد. و بعد کاتولیک تبدیل میشود به یک مذهب پروتست کننده، اعتراض کننده، انتقاد کننده، این جهانی، متکی به زندگی مادی و این جهانی. مسیحیتی که در هزار سال قرون وسطی موجب رکود بوده، بعد تبدیل میشود به عامل تحرک و سازندگی و حرکت اروپایی، وبرخلاف آنچه که به ما گفته اند دورکردن و نفی مذهب در رنسانس نبوده که تمدن جدید را بوجود آورده، بلکه علتش تبدیل مذهب منحط و انفعالی و زاهدانه به مذهب معترض و انتقادی و کوشنده و متکی به زندگی این جهانی بوده است. یعنی این پروتستانتیسم بوده که تمدن جدید را بوجود آورده. ماتریالیسم، ضد مذهب بودن، در رنسانس وجود نداشته، زیرا که رهبران و بزرگان رنسانس همه مذهبی بودند.
م.آثار 20، ص 322
معلم شهید دکتر علی شریعتی 


+ نوشته شده در یکشنبه 90/6/6ساعت 8:6 عصر توسط سهیل نظرات ( ) |


چهار زندان انسان

چه زندان هایی انسان را در خود میفشرند؟
نخستین زندان "طبیعت" است و جغرافیا، که با علوم طبیعی و تکنولوژی از آن رها میشود.
دومین زندان، "جبر تاریخ" است، که کشف قوانین تاریخ و تحول و تکامل تاریخ او را از زندان تاریخ رها میکند.
سومین زندان، "نظام اجتماعی و طبقاتی" است که "ایدئولوژی انقلابی" آن را از این زندان رها میکند و چهارمین زندان، زندان "خویشتن" است: " و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقوایها". آدمی، سرشته ای دنیوی و اخروی است،عناصری ابلیسی و الهی، کشش هایی که او را به سوی خاک میکشاند و کشش هایی که او را به سوی خدا تصعید میبخشند، و اما انسان خود یک، "انتخاب" است و در همین موضع که مسئولیت و خودآگاهی او مطرح میشود و در همین جاست که به گفته مولوی: " او از انبوه احوال گوناگون و آشفته در جنگ خویش رهایی میابد" ، به معجونی از ترکیب های غریزی و بیولوژیک، به یک اراده جوهری مصفای خودآگاه انتخاب کننده، آفریننده و تعیین کننده جهت و ایده آل تبدیل میشود و بدینگونه به "فلاح" میرسد، فلاح آزادی آدمی است، از چهارمین زندان که زندان "خویشتن" است، خویشتنی که غرائز طبیعی همراه با عادات سنتی و جبرهای تاریخی و اجتماعی بر روانشناسی او تاثیر منجمدکننده و تحجر بخشی نهاده اند.
م.آثار 2، ص 141
معلم شهید دکتر علی شریعتی

* برای گوش کردن به موسیقی وبلاگ از اینترنت اکسپلورر استفاده کنید.


+ نوشته شده در دوشنبه 90/5/31ساعت 12:4 صبح توسط سهیل نظرات ( ) |


توحید(3)

توحید تاریخی: توحید که ضد شرک و نفی کننده زیربنای اعتقادی شرک است، عاملی است که یک نقش نیرومند و ریشه ای و انقلابی تاریخی داشته است و توجیه کننده وحدت تاریخی، وحدت نژادی ، ذاتی و طبقاتی در سرگذشت انسان است و عقیده ای است که علی رغم همه نیروهایی که انشعاب  و تفرقه تاریخی ایجاد میکنند، میکوشد تا در تاریخ انسان، وحدت انسانی یا توحید تاریخی را تحقق بخشد، وحرکت نهایی و تکاملی تاریخی را به سوی نابودی قطعی همه مرزها و حدها و فاصله ها  و درجه ها و تضادها و در نتیجه، تحقق یگانگی همه جانبه  در سرنوشت تاریخی و تقدیر نهایی انسان را نوید میدهد.
بعد چهارم توحید، به معنای زیربنای اخلاق و مساله ارزش ها : توحید از فردی که در هوا معلق است، یک انسان میسازد که بر دیواری تکیه میکند که همه وجود بر آن تکیه دارد! و چنین کسی که چنین تکیه گاهی در وجود پیدا میکند، مسلما با هیچ بادی، با هیچ سیلی، با هیچ تازیانه ای، با هیچ خطری، با هیچ تهدیدی، تکان نمیخورد. انسانی که در زندگی معلق است و تکیه گاه ندارد و به پوسیده ها و حشیش ها، توسل میجوید، آدمی است ترسان، لرزان و ضعیف که باید به هرجایی متوسل بشود، توسل به آن ریسمان زندگی که همه وجود را شیرازه بندی کرده، انسان را یک کوهی میکند که دیگران به آن تکیه کنند، نه کاهی که رقصان در دست هر نسیم و هر تندبادی است و به هر حال باید به یک جایی تکیه بکند، که اگر نکند، نیست. و این است که توحید ملاک ارزشهای انسانی میشود. در این بعد توحید به عنوان عاملی مطرح است که انسان را "دزالینه" میکند، در روزگاری که خطر "الینه شدن" انسان بیش از هر هنگام وجود دارد، توحید عامل دزالینه کردن انسان و عامل بازگرداندن انسان به خویشتن انسانی و سالم و بزرگ و متعالی و خدائیش است.
م.آثار 16، ص 232، 147
معلم شهید دکتر علی شریعتی


+ نوشته شده در پنج شنبه 90/5/27ساعت 5:7 صبح توسط سهیل نظرات ( ) |


شرک(2)

انواع شرک: شرک گاهی صریح و آشکار است، مشرک رسما به چند خدا(چند بت) معتقد است، خدایان متعدد در دینش مشخص هستند، و مبارزه با این شرک آسان است، چنان که پیامبر(ص) با آن مبارزه کرد و پیروز شد. و دیگر شرک "مزمن" است که در لباس توحید،همسان شرک مذهبی عمل میکند. مبارزه با این شرک بسیار دشوار است.همچنانکه علی جنگید و شکست خورد. شرک مزمن در تاریخ اسلام، مسیح و یهود دیده میشود.
موسی با توحید به جنگ شرک فرعون میرود، اما بعد جانشینانش(روحانیون دین موسی) شرک اجتماعی و نظام فرعونی را در زیر پوشش توحید موسی، تجدید میکنند و یهوه(که خدایی واحد است) نقش خدایان فرعون را به عهده میگیرد. مسیح می آید و معبد دین را از دست کاسبانی که دکان دین فروشی گشوده اند و اشیا دینی و مقدس می فروشند، رهایی میبخشد. او برای اولین بار شعار توحید را در غرب اعلام کرد و دنیا را( به خصوص دنیای روم و یونان را) با توحید آشنا کرد.اما بعد وارثانش سه خدایی را از متن کتاب و پیامهایش بیرون میکشند، تا سه بعدی بودن طبقه حاکم را توجیه کنند.
شرک خانوادگی: در شرک خانوادگی، هر طبقه ای، یک دسته خدایان طبقاتی داشت و خدایان بسیاری از خانواده ها در منزل بود و در خانه از آنها نگه داری میکردنند. این خدایان بسته بودن خانواده و طبقه را توجیه میکنند و طبقه و خانواده بسته، یعنی خانواده و طبقه ای که فرد نمی تواند از آنجا به خانواده و طبقه دیگر منتقل شود و خانواده و طبقه، چون برج و باروهای تسخیرناپذیری محفوظ می ماند و برج و باروهای بسته که بسته بودن، ثابت بودن و لایتغییر بودن یک خانواده و یا یک طبقه را توجیه میکند و شکل میدهد، عبارتست از خدایان اختصاصی طبقاتی و خانوادگی.
شرک طبقاتی: خدایان طبقاتی، خدایانی هستند که اختلاف میان طبقات و "کاست" های اجتماعی را به صورت دیوارهای نفوذناپذیر میان طبقات، موجه نشان میدهند که سمبل و خالق و رب و خداوند هر طبقه از طبقه دیگر جداست، و همانطور که خدایان این طبقات یکی نیستند، مخلوقین این خدایان نیز نمیتوانند یکی باشند،چون اختلاف ذاتی و جوهری دارند.
شرک نژادی: شرکی است که خدای ایرانی را از خدا یونانی جدا میکند، و خدای این دو را از خدای  هندو و هر سه را از خدای چین و این خدایان گوناگون( مثل ویشنو، اهورامزدا، زئوس) که از هم جدا و مختلفند، سه نژاد مختلف  هند و ایران و یونان را و جدایی اینها را  و جنگ  میان اینها را و اصولا اختلاف ذاتی و عنصری میان آنها را در تاریخ و برای همیشه توجیه میکنند.
م.آثار 14، ص 318       م.آثار 16 ، ص 133
معلم شهید دکتر علی شریعتی

* برای گوش کردن به موسیقی وبلاگ از اینترنت اکسپلورر استفاده کنید.


+ نوشته شده در یکشنبه 90/5/23ساعت 11:43 عصر توسط سهیل نظرات ( ) |


توحید(2)

توحید به عنوان یک سیستم فکری که نظام اجتماعی خاصی را تفسیر میکند و با زیربنای اجتماعی خاصی قابل توجیه و تاویل و تطبیق است: در این حال توحید، کاملا از آسمان به زمین می آید و از حوزه های تعلیم و بحث و تفسیر و جدل فلسفی و یا کلامی و علمی، وارد درگیری های اجتماعی میشود و مسائلی را مطرح میکند  که در روابط میان گروهها مطرح است و روابط طبقات، جبهه گیری فرد، رابطه فرد با جامعه، ابعاد گوناگون اجتماعی، زیربنا و روبنای اجتماعی، نهادهای اجتماع، خانواده، سیاست، فرهنگ، اقتصاد، مالکیت، اخلاق اجتماعی و رفتار و روابط جمعی و فردی و خانوادگی و طبقاتی و مسئولیت های فرد یا گروهی را مشخص میکند که در برابر جامعه، دارای پایگاه فکری توحید است.
در یک معنی کلی، توحید(در این چهره اش) شالوده ایدئولوژیک و سیمان فکری  بنای اجتماع توحیدی است، اجتماعی بر زیربنای مادی و اقتصادی بی تضاد(توحید اجتماعی) و بر زیربنای فکری و اعتقادی بی تضاد( توحید جهانی)، به عبارت دیگر، در اینجا سخن از درگیری میان توحید اجتماعی است با شرک اجتماعی، توحید طبقاتی و شرک طبقاتی، در یک معنا کلی تر، همانطور که جهانبینی توحید یعنی توحید در جهان، تفسیر وحدت گونه ای از وجود میکند، در جامعه نیز تفسیر وحدت گونه ای از اجتماع بشری میکند، و همانطور که در عرصه وجود، در نظام اجتماعی، توحید یک عامل مبارزه با قدرت های متفرق و متضاد و خدایان آسمانی . ارباب انواع و نیروهای غیبی و ماورایی موثر در سرنوشت انسانها، جامعه ها و نیروهای طبیعت است، در جامعه بشری نیز توحید اجتماعی، به عنوان یک عامل نفی کننده خداوندان زمینی مسلط بر سرنوشت ها و غاصبان قدرت ها و تعییت کنندگان نظامهای اجتماعی و شکل زندگی افراد، طبقات و روابط اجتماعی و در یک معنی کلی شرک انسانی، مطرح است. ادامه دارد...
معلم شهید دکتر علی شریعتی

* برای گوش کردن به موسیقی وبلاگ از اینترنت اکسپلورر استفاده کنید.


+ نوشته شده در شنبه 90/5/22ساعت 4:21 عصر توسط سهیل نظرات ( ) |


<      1   2   3   4   5   >>   >